گاهی "مرسی" هم زیاد است


یاد گرفتم این بار که دستانم یخ کرد، دستان کسی را نگیرم!

جیب هایم مطمئن ترند.!!

دنیا رو می بینی؟ حرف حرف میاره، پول پول میاره، خواب خواب میاره.ولی 'محبت'، "خیانت" میاره! کاش همه میدانستن دل بستن به "کلاغی که "دل" دارد، بهتر است از "طاوسی که زیبایی" دارد!!

کاش میشد انگشت را تا ته حلق فرو کرد و بعضی دلبستگی ها را یکجا بالا آورد!!!!وفاداری آدم ها رو "زمان" اثبات می کنه نه "زبان"!!!

زندگى به من آموخت: که"هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست"!!!!

این جمله رو هرگز فراموش نکن : "برای دوستت دارم بعضی ها؛ "مرسی" هم زیاد است!!

گره های بی شمار زندگی


از گره های بی شمار زندگی گله نمی کنم !!!

در اولین لحظه اى که بدنیا آمدم ، گره اى به بند نافم زدند که معناى گره را بفهمم . همان لحظه دانستم که همیشه گره معناى بدى ندارد ... شاید حکمتى در این گره هاست ! 

با خوشبینى و صبر هر گره را با رنگى زیبا کنار گره بعدى میگذارم و خدا را شکر مى کنم که توانایی مقابله با آنچه سرنوشت برایم رقم زده دارم . 

شاید روزى برسد که با همه این گره ها فرشى زیبا ببافم ! فرشى که خالق هستى نقشه اش را کشیده .... و مرا براى بافتن آن برگزیده ، چرا که استعداد و توانایى لازم را در من دیده ! 

و من هر لحظه شکرگزار آن بافنده کل هستم .

زیباترین قسم سهراب سپهری


به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،

غصه هم میگذرد،

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..

لحظه ها عریانند.

به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!

زندگی ذره کاهیست،

که کوهش کردیم،

زندگی نام نکویی ست،

که خارش کردیم،

زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،

زندگی نیست بجزدیدن یار

زندگی نیست بجزعشق،

بجزحرف محبت به کسی،

ورنه هرخاروخسی،

زندگی کرده بسی،

زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر بیابان دارد.

ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ....

ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ !!!

ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ....

ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ....

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ ....

ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ ...

ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ !

ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨگت ﺷﻮﻧﺪ ....

ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖﻭﻟﯽ ...

ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ !

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﮐﻢ ﻧﺒﻮﺩ ....

.

جشنواره فیلم های 10دقیقه ای

نگاه همه به پرده سینما بود.

(جشنواره فیلم های 10 دقیقه ای ...)

اکران فیلم شروع شد.

شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق بود...دو دقیقه از فیلم گذشت چهار دقیقه دیگر هم گذشتهشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق بود!

صدای همه درآمد.اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایینو به یک کودک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید..

جمله زیرنویس فیلم: این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.

قدر زندگیتان را بدانید!